هارمونی واندر و جی سامرز در حال فیلم سوپر معلم وشاگرد انجام بازی های لزبین در رختخواب هستند
"خواهران سوروری هارمونی واندر و جی سامرز در یک مهمانی می گذرند ، در حال نوشیدن برخی نوشیدنی ها هستند و در مورد هفته شلوغ گپ می زنند. وقتی هارمونی متوجه می شود که لیوانش خالی است ، با صدای بلند خواستار یکی از تعهدات می شود تا آن را پر کند. متعهد آیوی ولف وارد می شود و مطیعانه آنچه را که گفته است انجام می دهد ، در کنار تعهد دیگر ، جودی جولی ، بنظر می رسد که بسیار عصبی و ناراحت کننده به نظر می رسد. درست در همان زمان ، کیسی میلر وارد می شود و به خواهران سرخپوست خود خوش آمد می گوید و با صدای بلند می پرسد که چرا لیوان HER آن پر نشده است. با با خنده ، آنها به او می گویند که تعهد برای این کار است. کسی با صدای بلند انگشتانش را محکم می کشد و خواستار تعهد می شود. وقتی جودی به طور آزمایشی از راه می رود ، یک کیسی عصبانی می خواهد که لیوانش را پر کند. بله ، خانم ، جودی هنگامی که شیشه را با دست تکان می دهد ، کیسی او را سرزنش می کند و به او می گوید که او خیلی کند است. چه چیزی باعث می شود او فکر کند که او ماده GAMMA MASTA BETA است؟! در معده اش مریض است نحوه برخورد آنها با جودی به زودی ، آیوی دیگر نمی تواند تحمل کند. او بلند می شود و خود را جلوی جودی می گذارد و به خواهران می گوید که از این به بعد مراقب پر کردن تمام لیوان های آنها باشید. خواهران به یکدیگر نگاه می کنند ، شوکه می شوند که یکی از تعهدات بدون صحبت با آنها صحبت کرده است. چه چیزی باعث می شود آیوی فکر کند که او می تواند همینطور به دوستش برسد ؟! ، کسي با عصبانيت مي پرسد. شاید هارمونی با خنده ای بی رحمانه می گوید! کسي مي گويد خواهران همکارش مي خندند. خوب ، اگر آیوی و جودی اینقدر یکدیگر را دوست دارند ، چرا دست یکدیگر را نمی گیرند؟ در حالی که آنها با بی میلی دست در دست می گیرند ، آیوی به جودی زمزمه می کند که آنها باید آنچه را که به آنها گفته شده انجام دهند تا خطر سریعتر تمام شود. خواهران شوخی می کنند که شاید تعهدات چیزهای کثیفی را برای یکدیگر نجوا می کنند. کسي با خنده پيشنهاد مي کند که فقط چيزي را در اختيار دارد که اين دوستداران لزبين را حتي بيش از آنکه با يکديگر نجوا کنند به کار مي اندازد. او بالای آیوی را به سمت پایین می کشد و سوتین خود را در حالی نشان می دهد که آیوی از شوک نفس می کشد. اما آیوی نباید تنها بدون پیراهن باشد ، بنابراین خواهران به آیوی دستور می دهند پیراهن جودی را نیز در بیاورند. با یک نفس عمیق ، آیوی شروع به برداشتن بالای جودی می کند و به او اطمینان می دهد که به زودی کار تمام می شود. اما هنوز تمام نشده است و حالا خواهران سورور از آیوی می خواهند سوتین جودی را نیز بردارند. آیوی به جودی می گوید که از بستن سوتین خود پشیمان است و اجازه می دهد که بچه های جادویی فریبنده بیرون بیایند. خواهران در حالی که چشمان جودی بیچاره از اشک پر می شود ، می خندند. اما Ivy's به اندازه کافی خورد. فریاد می زند که از این بیماری مریض شده است فیلم سوپر معلم وشاگرد و نیازی به این گونه برخورد با او نیست ، او به طغیان می رود. لحظه ای بعد ، جودی با عجله به دنبال او می آید. در یک اتاق خواب خالی در خانه شور ، با سر و صداهای مهمانی که در را می بندند ، آیوی و جودی وارد می شوند و روی تخت می نشینند. جودی می افزاید: این سخت ترین مهمانی ای بود که تا به حال در آن حضور داشته است. آیوی می پرسد که به هر حال جودی در آنجا متعهد به انجام چه کاری بود؟ جودی می گوید ، دوست او از دبیرستان خواهر است و او را به آن مهمانی دعوت کرد تا تعهد دهد. اما جودی ادامه می دهد که دوستش هرگز به او نگفت که با او چنین رفتار خواهد کرد. اگر او این را می دانست ، هرگز نمی آمد ، جودی تمام می کند. برخی از دوستان! ، آیوی پاسخ می دهد. جدی! ، جودی موافق است. یک لحظه سکوت بین این دو وجود دارد. جودی به آرامی می گوید از اینکه او را در آنجا نجات دادید متشکرم. آیوی می گوید: هیچ چیز نبود ، تنها کاری که او کرد این بود که رفت. "نه هیچ چیز نبود ، اگر شما از آنجا بیرون نمی رفتید ، من جرات انجام چنین کاری را نداشتم. جودی می گوید ، شما شوالیه من در زره های درخشان هستید. آنها لحظات پرتنش و دلپذیری را پشت سر می گذارند وقتی آیوی با لبخند به او نگاه می کند. پیچک تماس چشمی خود را قطع کرده و گلو را صاف می کند. به هر حال ، دور شدن از آن دختران وحشتناک احساس خوبی دارد ، ایوی می گوید. بله ، کاملاً ، جودی موافق است. شاید ایوی پیشنهاد می کند که آنها باید از اینجا بروند؟ کاملاً ، جودی موافق است. اما او واقعاً هیچ برنامه دیگری برای این شب ندارد و صادقانه بگویم ، او امیدوار بود امشب اتفاق دیگری رخ دهد ... ، جودی با شرمندگی می گوید. اوه ، او امیدوار بود چه اتفاقی بیفتد ؟، آیوی می پرسد ، کمی به جودی روی تخت می لغزد. نه ، او نمی تواند به او بگوید ، خیلی جالبه ، جودی می گوید. من Vy او را ترغیب می کند و به او می گوید که قضاوت نخواهد کرد. عجیب است؟ ، جودی با صدای بلند از خودش می پرسد. خوب ، او فقط آن را می گوید ، باکره است ، جودی سریع می گوید. بله ، او می داند ، 19 ساله است و هنوز هم باکره است ، رقت انگیز است ، جودی متأسفانه می افزاید. نه اینطور نیست ، ایوی با مهربانی می گوید او 18 ساله بود که بکارت خود را از دست داد ، این اصلا رقت انگیز نیست. جودی می گوید:
مدت زمان:
05:13