رابطه جنسی گروه علمی تخیلی در لانه داستان سکسی خانم معلم عنکبوت
"نامزد - بهترین کارگردانی هنری ، AVN 2020 نامزد - بهترین جلوه های ویژه ، AVN 2020 EYES IN the SKY COPLE گرفته شده توسط بیگانگان و ساخته شده تا در صحنه زنده نمایش صحنه های جنسی روی یک چمدان خالی نشسته در وسط تختخواب یک زن باز می شود. در حالی که رادیو در پس زمینه پخش می شود ، آیتم ها جمع می شوند زیرا الکس (آدریانا چچیک) ، 21 ساله دانشجوی کالج ، به سرعت برای آخر هفته بسته بندی می کند. این سالگرد او با درک (ست گمبل) ، دوست پسر چند ساله اش است. او رزرو کرده است یک کلبه در شمال و او نمی تواند برای دور شدن از مدرسه و هم اتاقی هایش به تنهایی هیجان زده شود. او قاب را پاک می کند ، وسایل را از جمله لباس ، لباس زیر ، چکمه های پیاده روی ، کتاب اروتیک و جعبه بسته بندی و بسته بندی می کند. کاندوم ، و کارت سالگردی که برای او ساخته بود. او می خواهد آخر هفته خاصی باشد. در حالی که از وسایل نهایی ناراحت می شود ، دوربین بیرون می آید تا او را برای اولین بار به طور کامل نشان دهد. یک ماشین در راهرو و هم اتاقی الکس بوق می زند صدا می زند - "درک اینجاست!" او ساعت را زیپ می کند کیف می کند و با لبخندی بزرگ بر لب ، رادیو را خاموش می کند ، از اتاقش خارج می شود و با سرعت به سمت درب ورودی می رود. درک بیرون ، با ماشینش منتظر است و دوربین در حالی که او تمام می شود درنگ می کند ، او را در آغوش می گیرد و داخل می شود. شلیک چشم پرنده از ماشین درک در حال رانندگی در جاده ای پر از درخت ، و گهگاه از وسایل نقلیه دیگر عبور می کند. پس از چند لحظه محیط ، صدای الکس به گوش می رسد. او در حال انجام یک بازی بی اهمیت است و درک سعی می کند پاسخ های درست را حدس بزند. با یک صدای نزدیک از ماشین درک در جاده جدا شده ، زیرا صدای بازی و خنده این زوج بر سر بازی آنها شنیده می شود. سرانجام درک شکست می خورد و به شوخی به دوست دخترش می گوید برنامه را خاموش کنید. برش داخل ماشین. الکس تلفنش را می بندد و از پنجره به درختانی که در حال عبور هستند نگاه می کند. خورشید پشت آنها شروع به غروب می کند و او به زیبایی همه لبخند می زند. برش به یک ماشین سوار در جلو درک متوجه نگاه دوست دخترش می شود و شروع به صحبت در مورد کلبه ای که اجاره کرده بود می کند. این روستایی است اما درست در کنار دریاچه و در نزدیکی بسیاری از مسیرهای پیاده روی. او فقط می داند که او دوست خواهد داشت. از همه بهتر ، یک وان آب گرم روی عرشه وجود دارد! الکس به سمت او برمی گردد و دستش را فشرده است. او با محبت می گوید: "دوستت دارم. درک می گوید: "دوستت دارم" آنها برای چند لحظه در سکوت به رانندگی ادامه می دهند ، زیرا دوربین بین زاویه ها را قطع می کند. الکس در مورد چیزهایی که بسته بندی می کند فکر می کند - کتاب اروتیک که او قصد دارد از درک بخواهد برای او بخواند ، لباس زیر زنانه ای که امشب خریداری کرده است. او در انتظار انتظار لبش را گاز می گیرد و در حالی که دوست پسر او رانندگی می کند ، نگاهی به او می اندازد. شاید او باید جشن آنها را کمی زودتر شروع کند؟ او در گوشش می گوید: "هی ، یک لحظه جلو برو". 'چرا؟ من می خواهم قبل از تاریک شدن به آنجا بروم و ما هنوز بیش از یک ساعت با آن فاصله داریم. الکس فاق خود را می گیرد. حتی برای یک جاده کوچک؟ 'او عاشقانه زمزمه می کند. درک قبل از اینکه لبخندی بر لبانش نقش ببندد ، به دست او نگاه می کند. سرش را تکان می دهد و ماشین را به کنار جاده می کشاند. برش تصویری از ماشین پارک شده جلوی جنگل. در داخل ، الکس در حال باز کردن شلوار درک در حالی که سرش را به عقب تکیه می دهد. این آخر هفته کاملاً شروع می شود ، او با خودش فکر می کند که برای دهانش آماده می شود. اما ناگهان چیزی توجه او را جلب می کند. چراغ قرمز درخشان در درختان ، درست از کنار ماشین آنها. او دوست دختر خود را متوقف می کند و او را به سمت صندلی خود می کشاند. 'آیا آن را می بینی؟ "او می گوید و اشاره می کند. الکس در جهت انگشت خود به درخشش زرشکی شوم نگاه می کند. تقریباً ضربان دار است. 'این چه جهنمی است؟ "او آرام می پرسد. درک به سرعت زیپ می کند و از ماشین پیاده می شود. الکس با عجله کنار او می رود. 'چه کار می کنی؟ "او عصبی می پرسد. او را بغل می کند. اگر آمبولانس باشد یا چیزی؟ شاید کسی صدمه دیده باشد فقط آنجا بمان. من همین الان برمی گردم دوست پسر در جنگل ناپدید می شود و الکس را در کنار جاده تنها می گذارد. خورشید پشت درختان افتاده و دارد تاریک می شود. جیرجیرک ها با صدای بلند جیغ می زنند و می لرزند ، نمی دانند که به داخل برگردند یا نه. چند بار زنگ می زند اما جواب نمی دهد. سرانجام ، درک فریاد می زند: "عزیزم ، بیا اینجا ... شما باید این را ببینید!" زوم دالی بر عکس العمل الکس تأکید می کند زیرا می بیند دوست پسر او با چیزی بسیار غیرمعمول در دستانش می چکد. هی با لجن قرمز پوشانده شده است و او مانند تخم مرغ های بزرگ ماهی در دست دارد. Lex با دقت برای بررسی آنها قدم می زند. AS او به داخل تکیه می دهد ، تخم ها می مانند و سرخ می شوند. بوی او وحشتناک است. " کلاه W آنها هستند؟ ' او از درک می پرسد. ' و چرا آنها را روی دستان خود گرفتید - اگر آنها سمی باشند؟ چشم درک ، آدرنالینش را درخشان می کند ، داستان سکسی خانم معلم زیرا او به او می گوید که یک لانه کامل از آنها پیدا کرده است. هی در حال پخت و پز یا چیزی ، شاید در جوجه کشی ، زیر نوری که از آسمان می آید! T هی باید در زمین طبقه بندی شده باشد - مثل شما در مورد آنلاین بخوانید. G آزمایش های دولتی. S او باید آن را ببیند. او دست او را می گیرد و او را به درختان می کشد
مدت زمان:
02:11