نازهای بلوند لیلی فورد و اسکارلت سیج با اشتیاق در رختخواب خود را لیس سکسی معلم می زنند
"لیلی فورد و اسکارلت سیج کنار هم در اتاق خواب اسکارلت نشسته اند. لیلی در اولین مهمانی خواب خود بسیار خوش می گذراند و آنها کف دست یکدیگر را می خواندند. اسکارلت به آرامی انگشتان خود را روی کف دست لیلی نشان می دهد. اسکارلت به لیلی می گوید که او خواهد بود بسیار ثروتمند و مشهور. دختران می خندند. اسکارلت در حال حرکت انگشتان خود روی دست لیلی متوجه چیز جالبی می شود. او به لیلی می گوید که در آینده با مردی بسیار گرم ملاقات می کند. لیلی شکاک است. بله ، درست می گوید ، چطور لیلی می افزاید: "او تصور می کند که او همیشه عصبی است؟" آنها هر دو 19 ساله هستند و او قبلاً با 2 پسر بوده است ، بنابراین او خیلی عقب افتاده است. علاوه بر این ، چگونه کسی به زیبایی لیلی هرگز حتی یک پسر را نمی بوسد؟! لیلی به اسکارلت می گوید که اگر حتی در صحبت کردن با بچه ها هم مشکل داشته باشد ، او به طور قطع می تواند هرگز شهامت بوسیدن یکی را نداشته باش اسکارلت از او می پرسد آیا تا به حال با یک دوست زن بوسیدن را تمرین کرده است؟ به هیچ وجه! لیلی هرگز چنین کاری نکرده است ، او اینطور نیست. اسکارلت به او اطمینان می دهد که چیز مهمی نیست ، بسیاری از دختران با دوستان خود تمرین می کنند. به این ترتیب ، آنها وقتی سرانجام با یک پسر آشنا می شوند ، می دانند که چه می کنند. کاملا طبیعی است لیلی از اسکارلت می پرسد آیا مطمئن است که این بهترین راه برای تمرین است. شاید او فقط باید روی یک حیوان پر کرده یا چیز دیگری تمرین کند؟ اسکارلت به او اطمینان می دهد و به شوخی به او می گوید که یک حیوان پر شده بوسه نمی زند. آنها هر دو می خندند و لیلی با بوسه موافقت می کند. آهسته و ملایم می بوسند. به زودی اسکارلت کمی جدا می شود و از لیلی می پرسد آیا می خواهد اسکارلت نحوه استفاده از زبان خود را به او نشان دهد. لیلی می پرسد آیا این چیزی است که پسران آن را دوست دارند. اسکارلت با لبخند می گوید: "اوه ، قطعا". لیلی موافقت می کند و آنها یک جلسه آرایش سنگین را شروع می کنند. اسکارلت پیشتاز است. طولی نکشید ، آنها به طور طبیعی هنگام بوسیدن شروع به در آغوش گرفتن می کنند. لیلی ، که به طور فزاینده ای روشن می شود ، ناله ای کم از لذت می دهد. آرایش داغ تر و گرم تر می شود. درست وقتی که اوج خود را می گیرد ، وقتی دختران دستان خود را روی پشت یکدیگر می کشند ، صدای ناگهانی و بلند رعد و برق صدای آنها را قطع می کند. آنها از شوک فریاد می زنند. لیلی که از شدت داغ شدن بوسه آنها خجالت می کشید و به سختی با چشم های اسکارلت مواجه شد ، عصبی می خندد. لیلی از سر و صدا بیشتر از دوستش می لرزید ، به اسکارلت می گوید که همیشه از رعد و برق می ترسیده است. هر بار که یک طوفان ترسناک رخ می داد ، او با خواهر بزرگتر خود به رختخواب می رفت ، که او را نگه می داشت تا زمانی که دوباره احساس امنیت می کرد. لیلی کمی خجالت زده و خجالتی ، از اسکارلت می پرسد آیا می تواند خواهر بزرگتر خود را پر کند؟ آیا اسکارلت می تواند او را نگه دارد؟ فقط برای کمی؟ کاملاً افلاطونی به لیلی اطمینان می دهد. اسکارلت به لیلی بالا و پایین نگاه می کند. کف زدن تندر اسکارلت را منصرف نکرد. او بسیار مشتاق است که اغواگری را جلو ببرد و نمی تواند منتظر بغل کردن با دوست نازش بماند. او با خوشحالی دعوت را می پذیرد. روی تخت می روند. اسکارلت ، به عنوان قاشق بزرگ ، لیلی را قاشق می زند. آنها از نزدیک نوازش می کنند. چشمان خود را می بندند. لیلی در مورد احساس خوب آن نظر می دهد ، درست مانند آنچه که در مورد خواهرش انجام داد. او در حال حاضر احساس بهتری دارد. اسکارلت خوشحال می شود که کمک کند و اظهار می دارد که او نیز احساس فوق العاده ای دارد ، و اضافه می کند که بدن لیلی بسیار گرم است. لیلی می گوید اسکارلت هم گرم است. لیلی الاغ خود را علیه اسکارلت حرکت می دهد. اسکارلت از پایین به الاغ داغ دوستش نگاه می کند ، و چهره ای گیج و مبهم در چهره اش ظاهر می شود. آیا لیلی واقعاً الاغ خود را بر روی او ساییده است؟ آیا اغواگری او کار می کند؟ آیا لیلی تحت همان طلسم قبلی خود قرار گرفته است؟ لحظاتی بعد ، لیلی دوباره الاغ خود را به طرف اسکارلت هل می دهد. این بار ، اشتباه نیست. لیلی مطمئناً الاغ خود را روی اسکارلت ساییده است. اسکارلت در حالی که به بدن داغ دوستش نگاه می کند لبش را گاز می گیرد. لیلی با رویایی به اسکارلت می گوید که او یک دوست خوب است سکسی معلم و از او برای نوازش کردن و اینکه همه چیز را قبلاً به او نشان داده تشکر می کند و می گوید مطمئن است که چیزهای بیشتری برای یادگیری دارد. اسکارلت باز شدنش را می بیند و شروع می کند به آهستگی به اطراف بدن لیلی برسد تا سینه هایش را احساس کند. وقتی اسکارلت به اطرافش نزدیک می شود ، در گوش لیلی زمزمه می کند: "می خواهی من بیشتر به تو نشان دهم؟" به لیلی زمزمه می کند که بله ، او این را می خواهد. وقتی اسکارلت احساس می کند که بچه های لیلی احساس می کنند ، لیلی به شدت زمزمه می کند که می خواهد اسکارلت همه چیز را به او نشان دهد. اسکارلت نمی تواند از دوست خود امتناع ورزد ، و همین کار را می کند. و چه کسی می داند ، وقتی این مهمانی خواب به پایان برسد ، شاید لیلی در پایان به اسکارلت چند چیز نیز آموزش دهد ... "
مدت زمان:
01:57