سارا واندلا ، فاحشه بلوند بلوند در سراسر اتاق نشیمن تکان سکس معلم با شاگرد خورد
"درست بیرون یک اتاق متل در بالکن ، معشوقه شما از شما برای آخر هفته دوست داشتنی تشکر می کند و بر گونه شما بوسه می زند. او به شما می گوید شاید بتوانید به همسرتان بگویید که" سفر کاری "دیگری در آینده نزدیک دارید. سرت را تکان می دهی و او قبل از اینکه تو را در آغوش بگیرد و ببوسد از خوشحالی فریاد می زند. او به شما می گوید امشب با چشمک زدن به او پیام دهید. وقتی سوار ماشین می شوید ، برای همسرتان پیامکی ارسال می کنید ؛ 'زود باش در خانه باش ، کنوانسیون عالی پیش رفت شما وارد مسیر خود می شوید اما حتی قبل از پیاده شدن از اتومبیل متوجه اتومبیل دیگری می شوید که در محوطه پارک شده است و توجه شما به درب ورودی باز می شود. شما با عجله از ماشین پیاده سکس معلم با شاگرد می شوید و با سرعتی شتاب زده و وحشت زده به داخل می روید. گوشه را به آشپزخانه می برید و با توقف آهسته همسرتان را می بینید که سارا واندلا و رئیس شما ست گمبل روبروی هم کنار میز نشسته اند. آنها بر می گردند. وقتی به خانه می آیید ، با نگاه شدید ، به شما نگاه می کنید پاهایش را بر می دارد و تلفن همراهش را از روی میز قهوه برمی دارد و با تهدید برای شما تکان می دهد. 'کنوانسیون عالی پیش رفت ؟! 'او فریاد می زند شما برای نشان دادن خود دست های خود را دراز می کنید اما قبل از اینکه بتوانید یک کلمه را بیرون بیاورید او به شما می گوید ساکت شوید ، او نمی خواهد یک کلمه لعنتی را از شما بشنود. یک کنوانسیون کار لعنتی ؟! آیا واقعاً فکر کردید که او قصد خرید آن را دارد ؟! انگار قرار نبود با رئیس شما تماس بگیرد تا بفهمد چرا شوهر بی فایده اش برای یک کنوانسیون به یکباره مورد نیاز است. همسر شما توضیح می دهد که می داند شما خیانت کرده اید. با شرمندگی سر خود را پایین می اندازید اما همسرتان به شما می گوید آه ، نه ، شما مثل همیشه از این گفتگو دور نمی شوید. او شما را تقریباً روی کاناپه هل می دهد. همسرتان عصبانی است و عصبانی است که شما به اندازه حلقه نامزدی الماس بدبختی که به او دست داده اید بی ارزش و بی ارزش هستید. او حلقه را به طرف شما پرتاب می کند و به شما می گوید تمام شده است. الاغ متاسف شما را ترک می کند همانطور که همسرتان با ناراحتی سرش را در دستانش می گذارد ، دست دراز می کنید تا با او صحبت کنید ، اما رئیس شما بلند شده و کنار شما می ایستد و شما را به طرفی می کشاند تا خصوصی با شما صحبت کند. او از نزدیک خم می شود و دستی روی شانه شما می گذارد. او می گوید ، نگاه کنید ، همه ما هر چند وقت یکبار به هم می خوریم ، او می گوید ، اما شما باید آنقدر باهوش باشید که آن را کنار بگذارید. او راست می ایستد و با صدای معمولی تر می گوید که البته ، نمی تواند بعد از این شما را به عنوان کارمند نگه دارد. سپس دوباره ، HR هنوز چیزی نمی داند. و فرض می کند مجبور نیست به آنها بگوید. اما شما یک لطف بسیار بزرگ به او مدیون هستید. یکی که می خواهد بلافاصله پول نقد کند. او و همسر شما با هم صحبت می کردند و فکر می کنند عادلانه است که اگر به او خیانت کرده اید ، او باید به شما خیانت کند. بنابراین رئیس شما می گوید معامله ساده است ، او زن شما را لعنت می کند و شما می توانید شغل خود را حفظ کنید. برد - برد! اوه ، اما یک شرط وجود دارد ، شما باید تمام اتفاقات را تماشا کنید. رئیس شما ، حالا گاو نر شما ، می خندد و سینه های همسرتان را لمس می کند در حالی که شما را مسخره می کند و می گوید هرگز به زن دیگری با این جورجیکس ها نمره نخواهید داد. به نظر می رسد همسر شما ناراحت نیست ، در واقع به نظر می رسد توجه را دوست دارد. همسرتان اظهار می دارد که ظاهراً رئیس شما می داند زنان چه چیزی را دوست دارند ، نه مثل شما که فقط با بند سوتین خود دست و پا می زند و سپس مستقیماً به چسباندن دیک شما می پردازد. به زودی ، همسر شما به شما می گوید که وقت آن است که اولین نگاه خود را انجام دهید. در خروسی که از این به بعد او را لعنت می کند زن شما دیک سخت گاو را از روی شلوارش بیرون می آورد و روی آن غر می زند. او با تمسخر می گوید ، این دیک یک مرد واقعی است ، نه مثل دیک کوچک لنگ شما که وقتی آن را در او گیر کردید به سختی احساس می کرد. او نمی تواند منتظر بماند تا دریابد که یک دیک بزرگ مانند این در درون او چه احساسی دارد. همانطور که همسرتان خروس رئیس گاو نر خود را به دهان خود می گذارد و با شروع به زدن شما به پوزخند بی رحمانه چشمک می زند ، با خود فکر می کنید که لیاقت این کار را ندارید. اما شما در اشتباه هستید ، زیرا این دقیقاً همان چیزی است که شما سزاوار آن هستید و انتقام همسر شما تازه آغاز شده است ... "
مدت زمان:
01:17