لزبین های شگفت انگیز امیلی راست و فیلم پورن معلم ویکتوریا وکسکس در حین ماساژ لعنتی
"امیلی راست برای ماساژ به سالن ماساژ می رود. ماساژور ویکتوریا وکسکس به او خوش آمد می گوید و با تمرکز بر آرامش امیلی از او می پرسد آیا چیزی در مورد فضا وجود دارد که بتواند او را راحت تر کند. امیلی به اطراف اتاق نگاه می کند و اشاره می کند او مطمئناً میز را تغییر می دهد که "انرژی اتاق را خفه می کند." او می رود و سعی می کند آن را حرکت دهد و در این راه کمر او را صدمه می زند. او از درد فریاد می زند و ویکتوریا برای کمک به او می شتابد. ویکتوریا می گوید: "اوه ، بیچاره ، خوب هستی؟" امیلی می گوید: "من فکر می کنم کمرم درد کرده است. ویکتوریا به او می گوید که باید به پشتش نگاهی بیندازد ، او فقط به او نیاز دارد تا با میز ماساژ راه برود. ویکتوریا می پرسد: "بله ، من فکر می کنم که می توانم این کار را انجام دهم." امیلی پاسخ می دهد. امیلی پیراهن خود را کنده و ویکتوریا احساس می کند که پشتش است ، اما به نظر نمی رسد مشکل را مشخص کند. بقیه لباس های خود را و نگاه دقیق تری داشته باشید. ' اسس او در حالی که ویکتوریا دستانش را روغن می زند و به کار می پردازد ، روی سینه خود می خوابد. در حالی که ویکتوریا دست خود را به پشت می اندازد ، امیلی می پرسد: "درباره مراکز انرژی بدن می دانید؟ '. ویکتوریا پاسخ می دهد: "البته ، من طب قدیم را مطالعه کردم و همه چیز را در مورد آن آموختم." ویکتوریا می گوید: "تا زمانی که بتوانیم انرژی را دوباره جریان دهیم ، امروز باید بتوانید از اینجا خارج شوید." امیلی با نفس نفس می گوید: "وای ... خوب ... عالی است ... منظورم این است که هر کاری که فکر می کنید من انجام می دهم." V Ictoria بدن امیلی را ماساژ می دهد. امیلی می پرسد در آنجا به دنبال چه چیزی است. V Ictoria می گوید "چی شما در چاکرای ساکرال گیر کرده است و باید آزاد فیلم پورن معلم شود". ویکتوریا پیشنهاد می کند و امیلی برمی گردد تا به پشت دراز بکشد ، چرا ما پشت و رو نمی کنیم تا بتوانیم نگاهی بیندازیم. ویکتوریا دستان خود را روی سینه می گذارد و می گوید "چاکرای شبکه خورشیدی آنقدر شلوغ نیست" اما با این وجود به کار نیاز دارد. وقتی ویکتوریا دستان خود را روی گربه امیلی می گذارد ، شروع به ناله می کند. " امیلی می گوید من می توانم انرژی را در درونم احساس کنم. ویکتوریا می گوید ، البته شما می توانید ، به انرژی جهان که در بدن شما جریان دارد حساس هستید. S او زبان نرم خود را به گربه مرطوب امیلی پایین می آورد. رویا وجود داشت. "
